ماه تولدفخرعالم حضرت محمد مصطفی (ص)مبارک

ای به یادت تازه جان عاشقان!

ز آب لطفت تر، زبان عاشقان!

از تو بر عالم فتاده سایه‌ای

خوبرویان را شده سرمایه‌ای

عاشقان افتادهٔ آن سایه‌اند

مانده در سودا از آن سرمایه‌اند

پیامبر اسلام و حقوق بشر

 

پیامبر اسلام و حقوق بشر     

مسلمین در زمان پیامبر و خلفای اسلام در پرتو آئین نورانی اسلام آنچنان آزادی سیاسی بدست آورده بودند که افراد معمولی جامعه به خود حق می‌دادند از بزرگترین شخصیتهای اسلامی و اجتماعی زمان انتقاد کنند و نظرات اصلاحی و خیرخواهانه  خود را در میان بگذارند.

اوج آغاز تأسیس نظام اجتماعی اسلام زمانی بود که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم  به مدینه مهاجرت کرد و با بستن پیمان برادری میان مهاجرین و انصار «جامعه برادری» را بنیان نهاد. جامعه  برادری مدینه هسته مرکزی و کانونی بود که همه مسلمانان با محور قرار دادن و الگو گرفتن از آن به اتحاد و یگانگی می‌رسیدند و با بی‌توجهی و دورشدن از آن پراکنده و نابود می‌شدند.

از اهداف نظام اسلامی ایجاد جامعه معنوی و الهی است، پیامبر اسلام  صلی‌الله‌علیه‌وسلم در آغاز تاسیس نظام اجتماعی اسلام، با دلیل و برهان مبانی نظام جاهلیت را بی‌ارزش شمرده و آنها در هم کوبید و سپس عادتها و آداب و رسوم و ارزشها را با توجه دادن به ارزشهای الهی دگرگون ساخت و جامعه‌ای ربّانی و متفاوت با همه اجتماعات بشری به وجود آورد که در آن، مسلمان ایرانی و بلال حبشی و صهیب رومی با عربی که در جاهلیت بر این پندار بود که آقا و سرور ایشان است برادرانه زندگی می‌کردند.

جامعهِ  جهانی مورد نظر اسلام، متکی بر نژاد یا زبان و حدود جغرافیایی و زمان خاصی نیست، بلکه درهای آن به روی همه انسانها بدون در نظر گرفتن جنسیت، رنگ، پوست یا زبان، باز بوده و تنها شرط  ورود به آن دین و عقیده  واحد است.

با بررسی جوامع بشری کنونی در جهان به این واقعیت پی می‌بریم که در نتیجه ناآگاهی جوامع بشری از خصوصیات جامعه‌ای که رسولان الهی(علیهم السلام)  خصوصا نبی گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم  پایه گذار آن بودند جوامعی با خصوصیات گوناگون پدید آمده که گروهی جامعه را  مشابه عضوی از بدن انسان پنداشته، برخی دیگر جامعه را واجد صفات ارزشی و معیارهای غیر مادی دانسته که در نهایت آثار منفی این گوناگونی، آشفتگی و پراکندگی نظریه ها، جوامع لائیک و بی‌توجه به آیین‌های خدایی را دامن‌گیر گشته و بی‌هویتی، خود خواهی نفرت زا، طبقاتی شدن جامعه، نژادپرستی، تجاوز، خود را جزیی از یک امت ندانستن و مشکلاتی مانند اینها پدید آورده است، اما اسلام برای تنظیم و سامان بخشی جوامع بشری قوانین و چارچوب‌های شگفت‌آوری تعیین کرده است که در عین واقعی بودن و داشتن قابلیت اجرا، تصور می‌شود که خیالی و ذهنی‌اند در حالی که در واقع کسانی که اندیشه‌های آنان‌ در مرداب مکتب‌های پست زمینی گرفتار آمده‌اند گنجایش دریافت آنها را ندارد و با آنکه به علت جنگهای استعماری عظمت و توان اکثر کشورهای اسلامی در هم شکسته و مسلمانان تحت تاثیر نیرنگهای استعماری قرار گرفته و در جهل و عقب ماندگی فرو رفته‌اند، اما هنوز احکام اسلامی با عظمت کامل به عنوان بهترین قوانین در جهان رخ می‌نمایند، به گونه‌ای که کشورهای غربی معاصر با اعتراف به ناکار آمدی مقررات کشورهای خویش در برابر جامعه‌های سالم و سربلند اسلامی سر تعظیم فرود می‌آورند. اسلام قبل از آنکه جامعه شناسی یا دانش‌هایی مانند حقوق، روانشناسی، اقتصاد و ... به وجود آیند، نظم و مقررات کاملی به جهانیان عرضه داشته که پاسخ‌گوی همه نیازهای بشر و فراگیرنده  همه آفرینش است و در آینده نیز با شایستگی و انعطاف‌پذیری خاصی که در پرکردن جاهای خالی و وضع ثابت و متغیر دارد، برتری و سروری خود را استمرار خواهد بخشید.

ادامه نوشته

آواز جغد پیغام خداست

جغدي روي كنگره هاي قديمي دنيا نشسته بود. زندگي را تماشا ميكرد. رفتن و ردپاي آن را. و آدمهايي را مي ديد كه به سنگ و ستون، به در و ديوار دل مي بندند. جغد اما مي دانست كه سنگ ها ترك مي خورند، ستون ها فرو مي ريزند، درها مي شكنند و ديوارها خراب مي شوند.
او بارها و بارها تاجهاي شكسته، غرورهاي تكه پاره شده را لابلاي خاكروبه هاي كاخ دنيا ديده بود. او هميشه آوازهايي درباره دنيا و ناپايداري اش مي خواند و فكر مي كرد شايد پرده هاي ضخيم دل آدمها، با اين آواز كمي بلرزد.
روزي كبوتري از آن حوالي رد مي شد، آواز جغد را كه شنيد، گفت: بهتر است سكوت كني و آواز نخواني. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگين شان مي كني. دوستت ندارند. مي گويند بديمني و بدشگون و جز خبر بد، چيزي نداري.
قلب جغد پير شكست و ديگر آواز نخواند.
سكوت او آسمان را افسرده كرد. آن وقت خدا به جغد گفت:
آوازخوان كنگره هاي خاكي من! پس چرا ديگر آواز نمي خواني؟
دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدايا! آدمهايت مرا و آوازهايم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهاي تو بوي دل كندن مي دهد و آدمها عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چيز كوچك و هر چيز بزرگ.
تو مرغ تماشا و انديشه اي! و آن كه مي بيند و مي انديشد، به هيچ چيز دل نمي بندد.
دل نبستن سخت ترين و قشنگ ترين كار دنياست. اما تو بخوان و هميشه بخوان كه آواز تو حقيقت است و طعم حقيقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگره هاي دنيا مي خواند
و آنكس كه مي فهمد، مي داند آواز او پيغام خداست

تاثیرات معجزه آسای کلمه الله به اقرار غیر مسلمانان



یکی از خبرنگاران انگلیسی شبکه خبری BBCاخیرا برای تهیه گزارش و ساخت برنامه به تعدادی از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، یمن، اردن، فلسطین و مصر سفر کرده بود.
در یکی از روزهایی که وی در عربستان به سر می‌برد، هنگام پخش اذان، نوای زیبای "الله أکبر" اشک او را در آورده و به طور ناخودآگاه شروع به اشک ریختن کرد
او هنگامی که از بالای ساختمان مردم شهر را مشاهده کرد که هنگام شنیدن اذان، تمام مغازه‌ها میبندند و برای نماز آماده می‌شوند، کاملا تعجب کرده بود و به یکباره شروع به گریه کردن کرد!
 
در همین راستا مدتی پیش خبری تحت عنوان "ذکر «الله» آرامش روحی می‌دهد که به نظر می‌رسد به خبر فوق مربوط می شود. متن این خبر شرح بدین شرح بود:
یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند
 
 
این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن می‌خوانند و یا کلمه "الله" را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.وی در ادامه افزود: بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود. این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف الف که کلمه «الله» با آن شروع می‌شود، از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس می‌شود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی می‌دهد. حرف لام که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان می‌شود. تکرار شدن این حرکت که در کلمه «الله» تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف هاء حرکتی به ریه می‌دهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب می‌شود.
به راستی که قرآن کریم در آیه‌ای کریمه می‌فرماید: «الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب».  

 

 

وای خدای من

اثبات وجود خدا

داستان اثبات وجود خدا

مردی برای اصلاح موی سر خود نزد آرایشگری رفت . در بین راه با او خیلی حرف ها زد.وقتی به در مغازه رسیدن آرایشگر به او گفت: « به نظر من خدا وجود نداره !» . مرد خیلی تعجب کرد و ازش پرسید:«چرا اعتقاد نداری!؟» او پاسخ داد :«کافی است که به خیابان بری تا ببینی که خدا نیست! اگه خدا وجود داشت چرا این همه فقیر و گدا وجود داشت! چرا این همه یتیم وجود داشتو! چرا این همه رنج و مصیبت و درد وجود داشت !؟»

مرد کمی سکوت کرد و به فکر فرو رفت و به او پاسخ نداد. وقتی موههایش را کوتاه کرد و از مغازه خارج شد شخصی را دید که موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده ای داشت. برگشت و به آرایشگر گفت: « به نظر من آرایشگری در دنیا وجود نداره ! » آرایشگر تعجب کرد و جواب داد: « چرا این حرف رو می زنی ! مگر من همین الآن موهایت را اصلاح نکردم !؟» مرد در جواب گفت:« پس اگر آرایشگر وجود دارد چرا باید چنین شخصی هم وجود داشته باشه!» . آرایشگر هم در جواب گفت: «این طور نیست . . . اون فقط مراجعه نکرده است !» مرد جواب داد : « نکته دقیقا همین جاست . . . خدا هم وجود داره ولی مراجعه کننده به او وجود نداره ! اگر مراجعه کننده وجود داشت که این همه مصیبت و سختی و درد سر سرشان نمی آمد!»

                     ز یزدان دان،نه از ارکان،که کوته دیدگی باشد

                                               که خطر کز خرد خیزد،تو آن را از بنان بینی

فواید باور نکردنی سجده

بدن شما به طور روزانه مقداری امواج الکترو مغناطیسی دریافت می کند


شما امواج الکترو مغناطیس را که ازتجهیزات الکتریکی استفاده می کنید و نمی توانید هم کنار بگذارید دریافت می کنید.
همچینین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یک ساعت هم خاموش نمی شود شما


منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترو مغناطیسی دریافت می کنید ، به عبارت دیگر شما با امواج الکترو مغناطیسی شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید سر درد دارید

 !
احساس ناراحتی می کنید٬ تنبلی در کار و مکانهای مختلف..

راه حل این مشکلات چیست ؟

یک دانشمند غیر مسلمان از اروپا تحقیقات را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج

الکترومغناطیسی که بدن آسیب می رساند را انجام داد

با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بروی زمین ، زمین امواج الکترو مغناطیسی را تخلیه خواهد کرد.

این شبیه اتصال زمین به ساختمانهای است که احتمال بر خورد سیگنالهای الکتریکی

مانند رعد و برق وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود

آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند

بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید

چرا که در این حالت امواج الکترو مغناطیسی بهتر تخلیه خواهد شد

و بیشتر تعجب خواهبد کرد که بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده مر کز زمین مکه است

و کعبه درست وسط زمین است

بنابراین سجده در نمازتان

بهترین راه تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است

 

 

وداع

 

 

                 خداوندا

 

تو را به خاطر:

                   داده هايت

                               نداده هايت

                                              وگرفته ها يت

                                    

شكر  و  سپاس

 

كه داده هايت رحمت

              

                    نداده هايت حكمت

                            

                                     وگرفته هايت امتحان است

 

جفای یار

شاخ گل از نازکی یار یادم میدهد

                           برگ گل زان گلرخ رخسار یادم میدهد

چون روم در کوه تا از یاد او فارغ شوم

                        می خرامدکبک زان رفتار یادم میدهد

هر کجا بینم گلی با خار میسوزم که آن

                       همدمی یار با اغیار یادم میدهد

داستان تیشه ی فرهادو کوه بیستون

                     خار خار سینه ی افکار یادم میدهد

چون روم در گلستان کز خویش آسایم دمی

                    بانک بلبل ناله های  زار یادم میدهد

رسته بودم از جفایش وه که جور روزگار

                    باز خونریزی آن خونخوار یادم میدهد

جان شیرین سوزدم چون شعر محیی بشنوم

                    زانکه شیرینی آن گفتار یادم میدهد


دل ربای عالم


صوفی بيا که آينه صافيست جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاين حال نيست زاهد عالی مقام را

عنقا شکار کس نشود دام بازچين
کان جا هميشه باد به دست است دام را

در بزم دور يک دو قدح درکش و برو
يعنی طمع مدار وصال دوام را

ای دل شباب رفت و نچيدی گلی ز عيش
پيرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

در عيش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضه دارالسلام را

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبين به ترحم غلام را

حافظ مريد جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شيخ جام را


 

راه آزادی

 

تا دریـــــن زنــــــدان فانــــــی زندگانــی باشدت                کنــج عزلت گیـر تا گنــــج معــانی باشدت

این جهان را ترک کن تا چون گذشتی زین جهان               این جهــانت گــــر نباشد آن جهانی باشدت

کــــام و ناکـام این زمان در کام خود درهم شکن               تا به کــــام خـــویش فـردا کامرانی باشدت

روزکـی چندی چو مردان صبر کن در رنج و غم               تا کـــه بعداز رنج گنـــج شایگــانی باشدت

روی خــــود را زعفــــرانی کـن به بیـداری شب               تا بـــه روز حشــر روی ارغــوانی باشدت

گــــر به تـــرک عالـــــم فانــــی بگویی مردوار               عالـــم باقــــی و ذوق جــــاودانـــی باشدت

صبحــــدم درهـــــای دولتخــــانه‌هـــا بگشاده‌اند                عرضه کن گر آن زمان راز نهــانی باشدت

تا کــــی از بــــی حاصلـی ای پیرمرد بچه طبع                 در هــــوای نفس مستـــی و گرانی باشدت

از تن تـو کی شود این نفس سگ سیرت برون                 تا بــه صـورت خانهٔ تن استخوانی باشدت

گـــر توانــی کشت این سگ را به شمشیر ادب                 زان پس ار تو دولتی جویی نشانی باشدت

گــــر بمیــــری در میـــــان زنــــدگـی عطاروار                چــون درآیــــد مــرگ عین زندگانی باشدت

از کجا تا به کجا

سیصدوشصت نظر راتبه ی بند ه ی ماست

                                                              بـنـده را مـرتـبـه بنگـر زکـجــا تا بـکـجـایـت

بـــی وفـــایی مــــکـــن وازدرمــا دور مـــرو

                                                             زانکه مارا از ازل تــا به ابـد با تــوصـفاسـت

یـــک نـکــوئـی تــوراده بــــدهــــم در دنـیـا

                                                            باز در آخرت آن هفتـصـد هـفـتـاد تــراســت

گـــر بـدی از تـو درآیـد به کـرم عـفـو کـنــم

                                                           این چنین لطف و کرم غیر من بنده کراست

نــار دوزخ چـه کـنــد با تـو چـرا تـرسـی ازو

                                                           ظاهر و باطن تو چون همه از نور خـداسـت

هرچه خواهی بطلب تو  ز من و شرم مدار

                                                         برمن ای بنده اجـابـت بود و بـر تو دعـاســت

تـو زمن هیــزم و شـیر و نمک ودیگ بخـواه

                                                        من وکیل توام از من بطلب هرچـه سـزاسـت

من عطا کرده ام ایمان عطا کرده ی خویش

                                                       کـی ستانم ز گدایی که بر او صـدقه رواسـت

با توام من همه جه ترس تو از شیطان چیست؟

                                                      چـون پناهـت منم ابلیس بیا گو که صـلاسـت

بی وفـایـی همه ازجانب توست ای محـیی

                                                      ورنه از ما که خدایـیـم هـمـه مـهـر و وفـاسـت


پیر عاشقان

 

روزي شخصي از رسول اکرم

 (ص) پرسيد پرهيزکاري يعني

 چه.؟حضرت فرمود:يعني آنچه

 شخص در دل دارد ، آن را

 در طبق بگذارند و درشهر

  بگردانند او هيچگونه شرم

 نکند!

زمن گو صو فیان با صفا را

                                    خدا جویان معنی آشیان را

غلام همت آن خود پرستم

                                     که بانور خودی  بیند   خدارا


نصحیت های لقمان...
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی:
اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!
و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!...
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟


لقمان جواب داد:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست